رهبر انقلاب در خطبه اول نماز جمعه به پیوستگی ملت های مسلمان اشاره کردند و فرمودند:مسئلهی مهمّ پیوستگی مؤمنین با یکدیگر مطرح شده است که در تعبیرات قرآنی به این پیوند و این پیوستگی گفته میشود «ولایت»؛ ولایت مؤمنین با یکدیگر.خب، این ولایت یعنی چه؟ یعنی پیوند و همبستگی مسلمانان با یکدیگر؛ این شد سیاست قرآنی برای مسلمانها. سیاست قرآن برای مسلمانها این است که ملّتهای مسلمان، گروههای مسلمان، با یکدیگر همبستگی داشته باشند و کأنّه وعده میدهد که اگر شما ملّتهای مسلمان این همبستگی را با هم داشته باشید، این، موجب آن است که عزّت خداوند پشت سر شما است؛ یعنی بر همهی موانع غلبه پیدا میکنید، بر همهی دشمنان پیروز میشوید؛ حکمت الهی پشتیبان شما است؛ یعنی همهی قوانین آفرینش در جهت پیشرفت شما به کار خواهد افتاد؛ این، منطق قرآن و سیاست قرآن است.
ایشان درباره دشمنان این ولایت و سیاست های آنان فرمودند:نقطهی مقابل این سیاست، سیاست دشمنان اسلام است؛ یعنی مستکبران و متجاوزان عالم. سیاست آنها «تفرقه بینداز و حکومت کن» است؛ مبنای کار آنها تفرقهافکنی است. این سیاست تفرقهافکنی را در کشورهای اسلامی با انواع ترفندها تا امروز اجرا کردهاند، هنوز هم دستبردار نیستند و موجب میشوند که دلهای ملّتهای اسلامی نسبت به هم مکدّر بشود؛ امّا امروز ملّتها بیدار شدهاند. امروز روزی است که امّت اسلامی میتواند بر این ترفند دشمنان اسلام و مسلمین فائق بیاید.
من عرض میکنم دشمن ملّت ایران همان دشمن ملّت فلسطین است، همان دشمن ملّت لبنان است، همان دشمن ملّت عراق است، همان دشمن ملّت مصر است، دشمن ملّت سوریه است، دشمن ملّت یمن است؛ دشمن یکی است، شیوههای دشمن در کشورهای مختلف، مختلف است. یک جا با جنگ روانی، یک جا با فشار اقتصادی، یک جا با بمبهای دوتُنی، یک جا با سلاح، یک جا با لبخند، دارند دشمنان ما این سیاست را پیش میبرند، امّا اتاق فرمان یک جا است، از یک جا دستور میگیرند، از یک جا فرمان حملهی به جمعیّتهای مسلمان و ملّتهای مسلمان را دریافت میکنند. اگر این سیاست در یک کشور، موفّق شد، یعنی موجب سیطرهی بر یک کشور شد، وقتی خاطرشان از یک کشور آسوده شد، به سراغ کشور دیگر میروند. ملّتها نباید بگذارند.
رهبر انقلاب با صحبت درباره فلسطین گفتند:فلسطین مال کیست؟ ملّت فلسطین چه کسانی هستند؟ این اشغالگران از کجا آمدهاند؟ ملّت فلسطین حق دارد در مقابل آنها بِایستد؛ هیچ محکمهای، هیچ مرکزی، هیچ سازمان بینالمللیای حق ندارد به ملّت فلسطین اعتراض کند که چرا در مقابل رژیم غاصب صهیونیستی سینه سپر کردید؛ حق ندارند. آن کسانی هم که به ملّت فلسطین کمک میکنند، وظیفهی خودشان را انجام میدهند؛ هیچ کسی بر اساس هیچ قانون بینالمللی حق ندارد به ملّت لبنان، به حزبالله لبنان اعتراض کند که چرا شما از غزّه، از قیام مردم فلسطین حمایت کردید؛ وظیفهی آنها است، باید میکردند. این دیگر، هم حکم اسلامی است، هم قانون عقلی است، هم منطق بینالمللی و جهانی است. فلسطینیها از خاک خودشان دارند دفاع میکنند؛ دفاع آنها مشروع است، کمک به آنها هم مشروع است.
بنابراین همهی این حملات و طوفانالاقصیٰ که در سال گذشته تقریباً همین ایّام انجام گرفت یک حرکت درستِ منطقیِ قانونیِ بینالمللی بود و حق با فلسطینیها بود. دفاع جانانهی لبنانیها از مردم فلسطین هم مشمول همین حکم است؛ آن هم قانونی، معقول، منطقی و مشروع است و کسی حق ندارد از آنها انتقاد کند که چرا شما در این دفاع وارد شدید. کار درخشان نیروهای مسلّح ما در دو سه شب قبل هم یک کار کاملاً قانونی و مشروع بود کاری که نیروهای مسلّح ما کردند، کمترین مجازات برای رژیم غاصب صهیونی در برابر جنایتهای حیرتآور آن رژیم بود؛ رژیم خونآشام، رژیم گرگصفت و سگ هار آمریکا در منطقه. جمهوری اسلامی هر وظیفهای در این زمینه داشته باشد، با قدرت و صلابت و قاطعیّت انجام خواهد داد. ما در انجام این وظیفه، نه تعلّل میکنیم، نه شتابزده میشویم؛ تعلّل نمیکنیم، کوتاهی نمیکنیم، دچار شتابزدگی هم نمیشویم. آنچه منطقی است، آنچه معقول است، آنچه درست است، به نظر تصمیمگیران نظامی و سیاسی، در وقت خود، در هنگام خود انجام میگیرد؛ کمااینکه انجام گرفت و در آینده هم اگر لازم شد، باز انجام خواهد گرفت.
ایشان در خطبه دوم که به زبان عربی تلاوت کردند، با خطاب قرار دادن مردم لبنان فرمودند:مخاطب این خطبه همهی دنیای اسلام است، ولی ملّت عزیز لبنان و فلسطین مخاطب ویژه است. ما همه در شهادت سیّد عزیز، مصیبتزده و عزاداریم. این، فقدان بزرگی است و جدّاً ما را عزادار کرد. البتّه عزاداری ما به معنی افسردگی و پریشانی و نومیدی نیست؛ از جنس عزاداری برای سیّدالشهدا حسینبنعلی (علیهما السّلام) است؛ زندهکننده، و درسدهنده، و انگیزهبخش، و امیدآفرین است.
حضرت خامنه ای درباره پیام شهید سید حسن نصرالله گفتند:مهمترین پیام گفتاری و عملی او در حیات دنیاییاش برای شما ملّت وفادار لبنان این بود که با از دست دادن شخصیّتهای برجستهای چون امام موسیٰ صدر و سیّدعباس موسوی و دیگران، ناامید و پریشان نشوید؛ در مسیر مبارزه تردید نکنید؛ بر تلاش و توان خود بیفزایید؛ همبستگی خود را دوچندان کنید؛ در برابر دشمن متجاوز و متعرّض با تقویت ایمان و توکّل مقاومت کنید و او را ناکام بگذارید.
ایشان درباره وظیفه مسلمانان فرمودند:
اداء دِین به لبنان مجروح و خونین، وظیفهی ما و وظیفهی
همهی مسلمانها است. حزبالله و سیّد شهید با دفاع از غزّه و جهاد برای
مسجدالاقصیٰ و ضربه به رژیم غاصب و ظالم، در راه خدمتی حیاتی به همهی
منطقه و همهی دنیای اسلام گام برداشتند. تکیهی آمریکا و همدستانش بر حفظ امنیّت رژیم غاصب، پوششی برای سیاست مهلک تبدیل رژیم به ابزار آنان برای در اختیار گرفتن همهی منابع این منطقه و استفاده از آن در درگیریهای بزرگ جهانی است. سیاست آنان، تبدیل رژیم به دروازهی
صادرات انرژی از منطقه به جهان غرب و واردات کالا و فنّاوری از غرب به
منطقه است و این یعنی تضمین موجودیّت رژیم غاصب و وابستگی کلّ منطقه به آن.
رفتار سفّاکانه و بیمحابای رژیم با مبارزان، ناشی
از طمع به چنین وضعی است. این واقعیّت به ما تفهیم میکند که هر ضربه به
رژیم از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت
است.
یقیناً این رؤیای صهیونی و آمریکایی، خیالی باطل و ناشدنی است. رژیم، همان شجرهی خبیثهی کندهشده از روى زمین است که به گفتهی
صدق الهی قرارى ندارد. این رژیم خبیث، بیریشه و مصنوعی و ناپایدار است و
صرفاً با تزریق حمایتهای آمریکا خود را بِزحمت بر سر پا نگه داشته است؛ و
این هم دیری نخواهد پایید؛ باذن الله تعالی.
دلیل واضح این ادّعا آن است که اکنون یک سال است که دشمن با هزینهکرد چندین میلیارد دلار در غزّه و لبنان و با کمک همهجانبهی
آمریکا و چند دولت غربی دیگر در رویارویی با چند هزار مرد مبارز و مجاهد
فیسبیلالله که محصور و ممنوع از هر گونه کمک از خارجند، شکست خورده و
تنها هنرشان بمباران خانهها و مدرسهها و بیمارستانها و مراکز جمعیّتی
غیر مسلّحین بوده است! امروز بتدریج خود باند جنایتکار صهیونیست هم به این
نتیجه رسیدهاند که بر حماس و حزبالله هرگز پیروز نخواهند شد.
ایشان با خطاب قرار دادن مردم لبنان و فلسطین گفتند:
مردم مقاوم لبنان و فلسطین! مبارزان شجاع و
مردم صبور و قدرشناس! این شهادتها، این خونهای بر زمینریخته، نهضت شما را
سست نمیکند، [بلکه] استوارتر میکند. در ایران اسلامی در حدود سه ماه
تابستانِ یک سال (سال ۱۳۶۰ هجری شمسی) چند ده شخصیّت برجسته و ممتاز ما
ترور شدند که یکی از آنها شخصیّت بزرگی مثل سیّدمحمّد بهشتی بود، یکی رئیسجمهوری
مثل رجائی و نخستوزیری مثل باهنر بود، علمائی از قبیل آیتالله مدنی و
قدّوسی و هاشمینژاد و امثال اینها بودند. اینها هر کدام در سطح ملّی یا
محلّی از ستونهای انقلاب به شمار میآمدند و فقدانشان چیز آسانی نبود؛ ولی
انقلاب متوقّف نشد، عقبنشینی نکرد، بلکه سرعت گرفت.
امروز هم مقاومت در منطقه با این شهادتها عقب نخواهد نشست؛ مقاومت پیروز
خواهد شد. مقاومت در غزّه چشم دنیا را خیره کرد؛ به اسلام عزّت بخشید. در
غزّه، اسلام در برابر همهی شرارت و پلیدی سینه سپر کرده است. هیچ انسان
آزادهای نیست که بر این ایستادگی درود، و بر دشمن سفّاک و خونآشامش لعنت
نفرستد.
طوفان القصیٰ و مقاومت یکسالهی غزّه و لبنان، رژیم غاصب را به جایی
رساندند که مهمترین دغدغهاش، حفظ موجودیّت خود است؛ یعنی همان دغدغهای
که این رژیم در سالهای اوّل ولادت نحسش داشت. این بدین معنی است که مجاهدت
مردان مبارز فلسطین و لبنان توانسته است رژیم صهیونی را هفتاد سال به عقب
برگرداند.
عامل عمدهی جنگ و ناامنی و عقبماندگی در این منطقه، «وجود رژیم
صهیونیستی» و حضور دولتهایی است که ادّعا میکنند به دنبال فضای صلح و آرامش
در منطقهاند. مشکل عمدهی منطقه، «دخالت بیگانگان» است. دولتهای این
منطقه قادرند صلح و سلامت را در آن مستقر کنند. برای این هدف بزرگ و نجاتبخش، تلاش و مبارزهی «ملّتها» و «دولتها» لازم است. در این راه، خدا همراه رهروان است؛ و البتّه خدا بر پیروزى آنان سخت توانا است.
کد خبر: 18181 - منبع خبر: khamenei.ir